English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8989 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
participating U شرکت کننده
participative U شرکت کننده
contributors U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
participants U شرکت کننده
entry U شرکت کننده
participant U شرکت کننده
incorporator U تشکیل دهنده ترکیب کننده
napped U بهترین شرکت کننده
marathoner U شرکت کننده ماراتون
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
symposiast U شرکت کننده درسمپوزیم
supply company U شرکت تامین کننده
supplier U شرکت تولید کننده
naps U بهترین شرکت کننده
nap U بهترین شرکت کننده
suppliers U شرکت تولید کننده
napping U بهترین شرکت کننده
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
bidder U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer U شرکت کننده در مزایده یامناقصه
tenderer U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
crusaders U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
crusader U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
merrymaker U شرکت کننده درجشن وسرور
bidders U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
olympian U شرکت کننده بازیهای المپیک
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
service element U عنصرشرکت کننده در عملیات عنصرخدماتی
deathlete U شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
pentathlete U شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
sortie number U تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
producer U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
producers U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
hurdler U شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
control ship U ناو کنترل کننده عملیات دریایی
area coordination group U گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
pacer U شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
veterans U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veteran U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
camper U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
off roader U شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
forty niner U شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
azimuth micrometer U وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
parameters U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
flag U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flags U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
parameter U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
cellular unit U هسته اصلی تشکیل دهنده یکان
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
zone of action U منطقه عملیات یکان
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
counterflak U اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
up and running U اماده برای عملیات کامل
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
shot putter U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
task force U نیروی اجرای عملیات
task forces U نیروی اجرای عملیات
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
products U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
computer leasing company U شرکت اجاره دهنده کامپیوتر
theater army U نیروی زمینی صحنه عملیات
army in the field U نیروی زمینی درصحنه عملیات
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
cycles U عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycled U عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle U عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
army personnel center U مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel system U سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
uniservice U متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
boarded U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
chief army censor U افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
airborne vehicle U وسیله انجام عملیات هوابرد
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
automonitor U ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
disabling U مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
runaway U عملیات کنترل نشده یک وسیله یا کامپیوتر
disable U مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
disables U مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
circuit U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
flowchart U نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
panels U یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panel U یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
flow diagram U نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
arming vane U پروانه مسلح کننده
delay arming U مسلح کننده تاخیری
actuator U دستگاه مسلح کننده
arming wire U سیم مسلح کننده
arming system U دستگاه مسلح کننده
arming system U سیستم مسلح کننده
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
arming vane U پروانه مسلح کننده بمب
cocking circuit U مدار مسلح کننده مین
duty rated U بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
interlocking U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
requesting unit U یکان درخواست کننده
requesting unit U یکان تقاضا کننده
using agency U یکان استفاده کننده
staging unit U یکان بارگیری کننده
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
naval support U یکان پشتیبانی کننده دریایی
dominant user U یکان مصرف کننده عمده
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
unit emplaning U در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
Recent search history Forum search
2New Format
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1اجزای تشکیل دهنده سازمان
1confinement factor
1They decided to buy the company outright.
2تعریف فونتیک چیست؟
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1معنی lead lag compensator
1مدیرامورمالی شرکت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com